معرفی ساز توبا (tuba)
ژانویه 10, 2024معرفی ساز ویولا
ژانویه 13, 2024ویلنسل ، ویلنچلو (Cello or Violoncello)
تاريخچه ساز ويولنسل (چلو)
ساز ویولنسل یکی از سازهای متعلق به خانواده ويولن از ويولا دا براچيو (viola da braccio) بين سالهاي 1520 و 1550 در ايتالياي شمالي پديد آمدند. اين خانواده از سازها از ابتدا شامل سازهاي باس بود؛ كه در اندازهها و كوكهاي مختلف وجود داشتند و نامهاي مختلفي با خود به همراه داشتند. همانند: باسو دي ويولا دا براچيو (basso di viola da braccio ) يا باسو دا براچيو (basso da braccio) در سال 1600 در ايتاليا، باس د ويولن (در فرانسه)، باس ويولن (در انگلستان)، و groß Geigen و klein Geigen يا polische Geigen در در قرن 16 در كشورهاي آلماني زبان. در قرن 17ام در ايتاليا اصطلاح ويولن به طور گسترده به عنوان نام مشترك براي تمامي سازهاي آرشهاي بزرگ مورد استفاده قرار گرفت (اين كلمه از ريشه ويولا (viola) و پسوند one به معناي ويولاي بزرگ شكل گرفت).
در ابتداي قرن هفدهم اين كلمه، سازهاي باس را از خانواده گامبا و ويولن توصيف ميكرد. تنها از اواسط قرن بود كه اين نام تنها براي سازهاي باس از خانواده ويولن مورد استفاده قرار گرفت. در نيمه اول قرن شانزدهم، هنگامي كه خانواده ويولن از ويولا دا براچيو (viola da braccio) بوجود آمد، سازها در سه رجيستر (محدوده صدایی) ساخته شدند: تربل (سوپرانو) ، آلتو/تنور و باس. اولين كساني كه مبادرت به ساخت ويولنسل كردند سازندگان مشهور ويولن آندريا آماتي (Andrea Amati, 1581-1632)، گاسپارو دا سالو (Gasparo da Salo, 1549-1609) و پائولو ماگيني (Paolo Maggini, 1581-1632) بودند. سازهاي آنها با طول بدنه 80 سانتيمتر، بزرگتر از سازهاي استاندارد كنوني بودند.
به نظر ميرسد احتمالاً سازهاي باس اوليه از خانواده ويولن به جاي سه سيم، چهار سيم داشتند. ركوردهايي از سازهايي در كوكهاي متعدد وجود دارند. كه دو تا از آنها به مدت زيادي مورد پذيرش عموم قرار گرفتند. اولين اينها روي Bb1, F2, C3, G3 دارد كه دو نوع از اين كوكها در مدت زمان طولاني نسبت به سايرين بيشتر مورد استفاده بود. اولي روي Bb1, F2, C3, G3 ( يك تن كامل عميق تر از امروزه) كوك شد، كه اين كوك در فرانسه و انگلستان تا اواسط قرن 18ام رواج داشت و ادامه رجيستر باس از كوك روي فواصل پنجم ويولن و ويولا بود.
در اين شكل تمام سيمهاي سازهاي زهي روي يك فاصله پنجم كوك شدند: E5, A4, D4, G3, C3, F2, Bb1. اين كوك نياز به سازهاي نسبتاً بزرگي داشت كه هنگاميكه تنها ويولنسل ساز باس بود، مورد استفاده قرار گرفت بدون اينكه از حمايت كنتر باس (دوبل باس) برخوردار باشد. به هر حال با توجه به طبيعت گروه سازهاي زهي ثابت شد كه نوع دوم كوك مناسبتر است و چلو (ساز باس) روي يك اكتاو زير ويولا (ساز التو- تنور) كوك شد. بنابراين كوك C2–G2–D3–A3 بوجود آمد كه هنوز امروزه مورد استفاده قرار ميگيرد و ممكن است در كشورهاي آلماني زبان در اواخر قرن 16ام مورد استفاده قرار گرفته باشد.مايكل پراتوريوس (Michael Praetorius) در Syntagma Musicum (1619) ساز خيلي كوچكي با كوك F2, C3, G3, D4 توصيف ميكند.
قبل از سال 1700 اساساً دو ساز با اندازههاي مختلف وجود داشت كه اين كوك مرتبط با آنها بود: ساز باس بزرگتر، بدنهاي با طول 80 سانتيمتر داشت و عرض آن 37 سانتيمتر در بالا، 47 سانتيمتر در پایين بود. ارتفاع ريبها يا نوارهاي قوسي (11 سانتي متر تا 13 سانتي متر) بود. ساز باس كوچكتر در حدود 74 سانتيمتر طول داشت و به همان نسبت باريكتر بود. تا زماني كه سيمهاي تابيده شده فلزي اختراع نشدند ساخت سازهاي كوچكتر امكان پذير نبود: حجم صداي بيشتر، طول نسبتاً كوتاه سيمها را جبران ميكرد، به اين ترتيب كيفيتهاي مورد نظر صدا حذف نميشد.
سازهاي بزرگتر غالباً به صورت ايستاده نواخته ميشدند يا روي شانه آويزان ميشدند (در سازهاي پركاشن). اين سازها، با توجه به صداي قدرتمندتر به عنوان سازهاي ريپينو (ripieno) عمل ميكردند. سازهاي كوچكتر عمدتاً براي كارهاي تكنوازي مورد استفاده قرار ميگرفتند.
يكي از شاخصههاي بيشتر ويولنسلهاي اوليه بايد در اينجا ذكر شود: cutting اصطلاحاً به كاهش اندازه سازهاي بزرگ به ابعادي كه تا امروز متدوال است اطلاق ميشد: بالا و پایين بدنه حذف، ساز كوتاهتر، بخشهاي (bouts) بالايي و پایيني باريكتر و ريبها مسطحتر شدند. ولي اين آخرين اقدام در آستانه استانداردسازي اين ساز نبود.
ویژگی ساز ویولنسل (چلو)
ساز ویولنسل (ویلن سل) (Violoncello) که معمولا در زبان انگلیسی به اختصار چلو (Cello) و در حالت جمع چلی (Celli) نامیده می شود، از خانواده سازهای زهی آرشه ای است. بکارگیری این ساز در تک نوازی، در گروه موسیقی مجلسی و همچنین در بخش زهی های یک ارکستر متداول است.
cello خلاصه شده ی واژه ی ایتالیایی violoncello، به معنی ویولن کوچک است. علت این نامگذاری را باید در دوران رنسانس و باروک جستجو کرد.
ساز ویولنسل از ویولن و ویولا (ویولن آلتو) بزرگتر است. در هنگام اجرا، این ساز در بین دو پای نوازنده قرار میگیرد و از طرفی دیگر، توسط میلهای که در انتهای آن تعبیه شده، روی زمین استوار میشود. این ساز از خانواده سازهای زهی آرشهای است. این ساز قابلیت اجرا در تکنوازی ، گروهنوازی از جمله ارکسترهای مجلسی و ارکسترهای سمفونیک را دارد. این ساز عضو ثابت در ارکسترها به صورت استاندارد است که در بخش باسِ زهیها قرار میگیرد. همچنین، در بیشتر آنسامبلهای دیگر نیز حضور دارد. کنسرتوها و سوناتهای فراوان برای ساز ویولنسل نوشته شدهاست.
صدای این ساز از نظر زیبایی و پرحرارت بودن شایستگی بسیاری دارد مخصوصا در سولو ها بسیار میتواند نقش خود را به خوبی ایفا کند.
از این ساز در سبک های مختلف موسیقی مانند پاپ،جز،راک،کلاسیک و حتی موسیقی فولک استفاده شایانی میشود و اغلب قسمت باس گروه سازهای زهی را تشکیل میدهد.
کوک سیمهای این ساز بهترتیب از زیر به بم عبارت است از: لا (سیم اول)، رِ (سیم دوم)، سُل (سیم سوم)، دو (سیم چهارم) سیمهای ساز ویولنسل نسبت به سیمهای ویولا یک اکتاو بمتر کوک میشوند.
محدوده صوتی ساز ویولنسل (چلو)
نُت این ساز را به دلیل گستره صوتیِ وسیعش با کلیدِ « فا» خط چهارم (اصوات منطقه بم این ساز)، کلید «دو» خط چهارم (اصوات منطقه میانیِ این ساز)، و کلید «سُل» (اصوات منطقه زیر این ساز) مینویسند.
آثار ماندگار برای ساز ويولنسل (چلو)
سوییت های سلوی باخ برای ساز ویولنسل در زمره ی مشهورترین آثار دوره ی باروک هستند که برای این ساز نوشته شده است. دو کنسرتو در دو ماژور و ر ماژور اثر هایدن از آثار برجسته دوره ی کلاسیک برای این ساز به شمار می آیند.
همچنین می توان به پنج سونات برای ساز ویولنسل و پیانو اثر بتهوون اشاره کرد که سه دوره مهم در تکامل آهنگ سازی او را پوشش می دهد. رپرتوار دوره رمانتیک، کنسرتو از روبرت شومان در لا مینور، کنسرتوی آنتونین دورژاک و دو سونات از برامس را شامل می شود. در دوره ی آغازین سده ی بیستم، کنسرتو در می مینور از الگار و سونات های سلو برای ویولنسل از زولتان کودای (اپوس 8) و پل هیندمیث (اپوس 25) برجسته هستند.
انعطاف پذیری این ساز در اجرا، آن را به ساز محبوب آهنگسازان نیمه دوم سده ی بیستم بدل کرد و این محبوبیت به سبب تمرکز سولیست هایی همچون زیگفرید پالم و مستیسلاو روستروپوویچ که با تمرکز بر روی موسیقی معاصر به یاری این آهنگسازان آمده بودند افزایش می یافت.
از شاخص ترین نوازنده های چلو میتوان به مستیسلاف روستروپوویچ نوازنده افسانه ایی اهل قفقاز روسیه نام برد.
تغییرات بنیادی ساز ويولنسل (چلو)
تحولات اجتماعی و سياسی در انتهاي قرن هجدهم (انقلاب فرانسه) به اختراعات فني منجر و به تغييرات اساسي در موسيقي منتهی گرديد. مسؤوليت سازماندهي و حمايت مالي از رويدادهاي موسيقي از آريستوكراسی (طبقه اشراف) به بورژوازي (طبقه سرمايهداران و كاسبكاران) تغيير پيدا كرد كه منجر به تغيير شنوندگان موسيقي شد. كنسرتها به يكي از ويژگيهاي معمول زندگي اجتماعي تبديل شدند كه حتي در سالنهاي بزرگتر از قبل اجرا ميشدند و شمار شنوندگان رو به افزايش بود. نوعي از نوازندگان ماهر سيار شكل گرفت. اين شرايط جديد منجر به تغييرات قابل شنيدني در نوع صداي لازم شد. صداي جديد قويتر و درخشانتر بود.
دوباره اين آنتونيو استراديواري (Antonio Stradivari) بزرگ بود كه استانداردهايي در اين زمينه بنا گذاشت. اگرچه او هم قبل از سال 1710 مدلهاي بزرگ (80 سانتيمتري) ساخته بود ولي پس از آن سازهايي با ابعاد زير را ساخت: طول بدنه 75-76 سانتيمتر، عرض 34-35 سانتيمتر در بالا و 44 سانتيمتر در پایين، با ريبهايي با ارتفاع 11.5 سانتيمتر. بعدها سازندگان ساز از اين اندازهها و نسبتها استفاده كردند، كه هنوز هم مورد استفاده قرار ميگيرد.
براي دستيابي به اين امر، در حدود سال 1800، تغييرات زير در ساختار سازهاي خانواده ويولن بوجود آمد: به منظور بالا بردن فشار سيمها و در نتيجه حجم صدا، خرك مقداری بالا برده شد و باريكتر (نازكتر) شد؛ سيمها نازكتر شده و محكمتر كشيده شدند كه اين امر سبب شفافتر شدن صدا و بهبودي پاسخ شد؛ دسته با زاويهاي به سمت عقب خميده شد؛ همزمان دسته و صفحه انگشتگذاري بلندتر شدند. براي مقابله با فشار سيمها روي صفحه، پل باس (bass bar) و پل (soundpost) نيز تقويت شدند.
حتي در ويولنسلهاي بزرگ و قديمی سيم مرتعش در حدود 2 سانتيمتر كوتاهتر از سيمهای روی سازهاي كوچكتر امروزی شدند چرا كه دسته همانطور كه در بالا ذكر شد درازتر شده بود. از آن زمان تغييرات بيشتری در اين ابعاد روی ساختار اين ساز بوجود نيامد